نامه هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری در وهله اول، واکنش وی به موضعگیری احمدینژاد ـ در مناظره با موسوی ـ علیه او و فرزندانش تلقی میشود. همانگونه که عنوان شد، نام بردن احمدی نژ اد از برخی شخصیتها مانند آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری و ایجاد شبهه درباره آنان ـ بدون ارائه سند و در غیاب آنان ـ از جمله بداخلاقیهای صورت گرفته در مناظرهها بود. رهبر معظم انقلاب نیز در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد، صراحتاً این اقدام احمدینژاد را تقبیح و از شخصیت و سوابق هاشمی رفسنجانی و ناطق در انقلاب تجلیل بهعمل آوردند.
این وجود، به نظر میرسد نامه هاشمی رفسنجانی به رهبری انقلاب، در سطحی فراتر از واکنشی صرف به موضع احمدینژاد قابل تحلیل باشد. فارغ از ادبیات نامه و چرایی انتشار عمومی آن ـ که برای بسیاری از تحلیلگران عجیب مینمود ـ برخی سیگنالهای موجود در آن، نشانههایی از آغاز یک مسیر جدید داشت.
هاشمی رفسنجانی در این نامه تأکید کرده بود که به دلیل مسئولیتهای رسمی خود از موضعگیری رسانهای درباره کاندیداها و جریانهای دخیل در انتخابات خودداری نموده، اما در عین حال اذعان میکند که همگان نظر او را مبنی بر به صلاح نبودن ادامه وضع موجود ـ یعنی دولت احمدینژاد ـ میدانند.
عدم رسانهای شدن نظر هاشمی رفسنجانی درباره کاندیداها حرف درستی است، اما رسانهای شدن نظر ایشان به معنای عدم ورود و دخالت وی در سازماندهی انتخابات نیست. اخبار و گزارشهای متعدد و تکذیب نشدهای از ماهها قبل از شروع رسمی روند انتخابات وجود داشت که بیانگر محوریت هاشمی رفسنجانی برای ساماندهی به ائتلاف «نه احمدینژاد » بود.
همانگونه که در مقدمه این مطلب بیان شد انتخابات دهم ریاست جمهوری، به نوعی ادامه انتخابات نهم بود و هاشمی در این انتخابات نیز همچنان نقش کلیدی و محوری داشت. نقش ایشان برای ساماندهی ائتلاف مقابل احمدینژاد به گونهای بود که برخی رسانهها از وی با عنوان بازیگر پنهان یاد میکردند.
تلاشهای هاشمی و اطرافیان وی در حمایت از میرحسین موسوی و نیز علیه احمدینژاد چیزی نبود که از دیدهها پنهان بماند. هاشمی شخصاً در رسانهها مطلبی بیان نمیکرد، اما تقریباً تمامی افراد، جریانها و دستگاههای منتسب به ایشان با تمام قوا علیه احمدینژاد و در حمایت از موسوی ـ و بعضاً کروبی ـ وارد عرصه شدند. تندترین مواضع علیه احمدینژاد مدتها قبل از مناظره تلویزیونی او از سوی فائزه هاشمی و حسین مرعشی (از منسوبین نزدیک هاشمی) اتخاذ شد. به عنوان مثال فائزه هاشمی طی سخنانی در اجتماع هواداران موسوی در روز دوم خرداد88 با نام بردن از دوره ریاست جمهوری احمدینژاد با عنوان «دوران نکبت» ادعا نمود که اگر وی دوباره انتخاب شود ادعای امام زمانی خواهد کرد!
مهدی هاشمی رفسنجانی دیگر فرزند هاشمی نیز در ماههای منتهی به انتخابات، به عنوان موتور محرکه و عامل اصلی سازماندهیهای کلان علیه احمدینژاد و به نفع میرحسین موسوی بود که برای این منظور از ظرفیت دانشگاه آزاد نیز در حد وسیعی استفاده میکرد.
فشارهای پنهان و پیدای هاشمی بر جوامع و تشکلهای مختلف اصولگرا برای عدم حمایت از احمدینژاد نیز چیزی نبود که از دیدهها پنهان بماند. نمونه آشکار آن، اعمال نفوذ وی برای عدم حمایت دو تشکل مهم روحانی یعنی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران برای عدم حمایت از احمدینژاد بود که نهایتاً نیز سران این دو تشکل روحانی مجبور شدند بهصورتی ناقص از احمدینژاد اعلام حمایت کنند.
بدون تردید مواردی از این قبیل، نمیتوانست بدون نظر و جهتدهی هاشمی باشد کمااینکه خود ایشان در نامه به رهبر معظم انقلاب تأکید میکند که «احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمیدانم و خود جنابعالی هم از این نظر من مطلعید.»
بهطور طبیعی زمانی که هاشمی ـ در پشت صحنه ـ و منسوبین و اطرافیان ایشان ـ بهصورت آشکار و همه جانبه ـ علیه احمدینژاد وارد میدان شده و تمام امکانات و ظرفیتهای مادی و انسانی خود را برای شکست وی و پیروزی رقیب او بسیج میکنند، باید این انتظار وجود داشته باشد که طرف مقابل نیز واکنش نشان داده و در صدد مقابله برآید؛ اگرچه نحوه مقابله احمدینژاد خصوصاً مطالب مطروحه از جانب وی در مناظره تلویزیونی به لحاظ اخلاقی درست نبود. اما وجود کلیدواژههایی چون «آتش» و «دود» و «بنزین» در نامه هاشمی به رهبر معظم انقلاب نیز برای تحلیلگران پیامهای ویژهای در بر داشت. اگرچه نمیتوان بهطور قاطع از پیوند میان نامه هاشمی با رخدادهای بعد از انتخابات سخن به میان آورد، اما روند حوادث و مواضع و رفتار هاشمی و اطرافیان ایشان در این حوادث به گونهای است که شائبه وجود چنین پیوندی را به ذهن متبادر ساخت. تأکید خانم عفت مرعشی، همسر هاشمی در روز انتخابات مبنی بر اینکه «اگر تقلب شود مردم باید به خیابانها بریزند»، بازداشت فائزه هاشمی و نیز همسر مهدی هاشمی در جریان اغتشاشات، مسائل پیش آمده در نماز جمعه هاشمی و ... نشانههایی بودند که شائبه وجود ارتباط بین نامه 19 خرداد و حوادث بعد از انتخابات را تشدید شد.
همچنین سکوت هاشمی رفسنجانی دربرابر اقدامات گوناگون فتنهگران پس از انتخابات تا همین ایام بیانگر آن است که شواهد بین نامه 91 خرداد تا همین روزها چندان بیمعنا نبوده است.